علاقهمندي ها
+
به من چه كه همه ي زخم هاي من كاري است.؟!/به من چه روز و شبم غرق گريه و زاري است؟!/تو هي بگو بخند.خنده ميزنم..ها ها../چقدر شكل سكانس هاي فيلم برداري است.../ريز نوشت..خير سرم دارم عربي ميخونم!

هستي مامان
90/3/3
تبسم بهار ♥
وا...مگه مبادي عكسم داره...دي:..مال ما كه نداشت!
ميراب عطش
حالا اين سکانس فينال بود يا افتتاحيه؟
تبسم بهار ♥
:)
تبسم بهار ♥
فعلا كه هنگ هنگم
+
اين شعر تقديم به نوجواني که در پيک بهاري اش نوشته بودند : فرزندم ! باقيمانده کادر زير را با خون خود کامل کن :

دل تنگي ها
90/3/2
+
دوستان درسته فردا جمعه است اما ديگه زياده روي نمودم.....شب همگي به شيريني عسل دست پو به آرومي و نرمي و لطافت ابراي آسمان.........

مهدي،غفوري
89/12/20
+
پيرمرد خسته کنار صندوق صدقه ايستاد. دست برد و از جيب کوچک جليقهاش سکهاي بيرون آورد. در حين انداختن سکه متوجه نوشته روي صندوق شد:

مجنون بازي موبايل
89/11/29
صدقه عمر را زياد ميکند، منصرف شد!
*/* منتظر نظرات قشنگتون هستم */* ديگه لازم هم نيست من چيزي بگم چون خودش همه چيزو تو چند كلمه گفته
ديني که به خاطر پاداش باشه دين نيست دين بايد براي خدائي شدن باشه يعني آدم از مثل خدا مهربان بودن و مثل خدا غيور بودن و مثل خدا غفور بودن و مثل خدا ... بودن حال کنه ( گنده تر از دهنم حرف مي زنم ! )
+
مي گفت شبي به خانه بر مي گردد ، با سبز ترين نشانه بر ميگردد/ مي گفت ولي دلم گواهي مي داد، يك روز به روي شانه بر مي گرد...

♥ ح. بالايي
89/11/28
امروز اومدي به استانت...همه منتظرت بودن اما.... اما قرار نبود ساكت و خاموش برگردي...قرار نبود تو آروم نگاهمون كني و ما اشك بريزيم...صداي ضجه ي مادرها داره مياد....آخه تو فقط مال پاوه نيستي...تو مال كرمانشاه نيستي...تو مال تموم مردم ايراني....خوش اومدي به زادگاهت....
كيوان گيتي نژاد و
89/11/27
+
تقصير ما نيست که بر روي حرفهايمان نمي مانيم..
ما بر زميني زندگي مي کنيم که هر روزخودش را دور ميزند!!
خانومي که مهربون است
89/11/27